تناقض‌های صهیونیسم: پروژه‌ای سیاسی ساخته‌شده بر پایه ناهماهنگی شناختی
Home | Articles | Postings | Weather | Top | Trending | Status
Login
ARABIC: HTML, MD, MP3, TXT | CZECH: HTML, MD, MP3, TXT | DANISH: HTML, MD, MP3, TXT | GERMAN: HTML, MD, MP3, TXT | ENGLISH: HTML, MD, MP3, TXT | SPANISH: HTML, MD, MP3, TXT | PERSIAN: HTML, MD, TXT | FINNISH: HTML, MD, MP3, TXT | FRENCH: HTML, MD, MP3, TXT | HEBREW: HTML, MD, TXT | HINDI: HTML, MD, MP3, TXT | INDONESIAN: HTML, MD, TXT | ICELANDIC: HTML, MD, MP3, TXT | ITALIAN: HTML, MD, MP3, TXT | JAPANESE: HTML, MD, MP3, TXT | DUTCH: HTML, MD, MP3, TXT | POLISH: HTML, MD, MP3, TXT | PORTUGUESE: HTML, MD, MP3, TXT | RUSSIAN: HTML, MD, MP3, TXT | SWEDISH: HTML, MD, MP3, TXT | THAI: HTML, MD, TXT | TURKISH: HTML, MD, MP3, TXT | URDU: HTML, MD, TXT | CHINESE: HTML, MD, MP3, TXT |

تناقض‌های صهیونیسم: پروژه‌ای سیاسی ساخته‌شده بر پایه ناهماهنگی شناختی

دولت مدرن اسرائیل، به‌عنوان تجسم سیاسی صهیونیسم، بر مجموعه‌ای از تناقض‌ها بنا شده است که چنان آشکارند که نه‌تنها به تحریف ایدئولوژیک نیاز دارند، بلکه تعلیق منطق حقوقی، اخلاقی و تاریخی را نیز می‌طلبند. اسرائیل، به‌دور از آن پناهگاه دموکراتیکی که ادعا می‌کند، برتری قومی-ملی را نهادینه کرده، اشغال نظامی را تحمیل کرده و به فریب سیستماتیک پرداخته است—متکی بر ساختاری تبلیغاتی که زیر بار ناسازگاری‌های خود فرومی‌ریزد.

سخن گفتن صادقانه درباره اسرائیل به معنای حمله به هویت یهودی نیست. برعکس: برخی از صریح‌ترین و اصولی‌ترین مخالفان صهیونیسم، روشنفکران یهودی، دانشمندان، خاخام‌ها و بازماندگان فاشیسم بوده‌اند—از جمله آلبرت اینشتین که در نامه‌ای به نیویورک تایمز در سال ۱۹۴۸، رهبر صهیونیست مناخم بگین را فاشیست خواند. انتقاد از اسرائیل به معنای یهودستیزی نیست؛ بلکه مقاومت در برابر زوال اخلاقی و سیاسی است که صهیونیسم بر سنت یهودی عدالت و بر مردم فلسطین، که روزانه هزینه تناقض‌های آن را می‌پردازند، تحمیل کرده است.

یک دولت “یهودی و دموکراتیک”: تناقضی در عمل

اسرائیل ادعا می‌کند که هم یک دولت یهودی است و هم یک دموکراسی برای همه شهروندانش. این ادعا بیش از یک تناقض است؛ یک دروغ با دقت طراحی‌شده است. قانون دولت-ملت ۲۰۱۸ به‌صراحت اعلام می‌کند که “حق تعیین سرنوشت ملی در دولت اسرائیل منحصر به مردم یهود است.” زبان عربی، که زمانی یک زبان رسمی بود، تنزل یافت. در همین حال، ۲۰ درصد از جمعیت اسرائیل—شهروندان فلسطینی—از نظر قانونی شهروند درجه دوم هستند، با دسترسی محدود به مسکن، آموزش و نفوذ سیاسی.

چگونه دولتی که بر پایه انحصار قومی بنا شده است می‌تواند ادعای دموکراتیک بودن کند؟ نمی‌تواند. هیچ دموکراسی‌ای که شایسته این نام باشد، سلسله‌مراتب نژادی یا مذهبی را در قانون اساسی خود جای نمی‌دهد. دموکراسی اسرائیل برای یهودیان، و فقط برای یهودیان، عمل می‌کند.

انتقاد به‌عنوان یهودستیزی: سپری در برابر پاسخگویی

تطبیق انتقاد از اسرائیل با یهودستیزی نه‌تنها غیرمنطقی است—بلکه از نظر فکری نادرست است. با پذیرش تعاریفی مانند تعریف کاری IHRA، اسرائیل رنج یهودیان را به سلاحی برای ساکت کردن مخالفان تبدیل می‌کند. این تعریف، کسانی را که با آپارتاید، اشغال و پاکسازی قومی مخالفت می‌کنند با یهودستیزان یکی می‌داند، در حالی که بسیاری از یهودیان—مذهبی و غیرمذهبی—را که صهیونیسم را خیانت به اخلاق یهودی می‌دانند، نادیده می‌گیرد.

اینشتین، هانا آرنت و مارتین بوبر همگی هشدار دادند که یک دولت یهودی مبتنی بر ملی‌گرایی و خشونت به استبداد ختم خواهد شد. گروه‌های معاصر مانند صدای یهودی برای صلح، اگر اکنون نه، و یهودیان ارتدوکس ضد صهیونیست مانند ناتوری کارتا این سنت را ادامه می‌دهند. اما در چارچوب ایدئولوژیک اسرائیل، این یهودیان به‌عنوان “خودستیز” بدنام می‌شوند، طنزی گروتسک برای دولتی که ادعا می‌کند نماینده همه یهودیان است.

این ساده‌سازی هویت یهودی به یک روایت صهیونیستی یکپارچه، حمله‌ای به تکثر یهودی و خیانتی عمیق به تاریخ یهودی است.

جنگ حقوقی گزینشی: حقوق بین‌الملل به‌عنوان تئاتر سیاسی

وقتی بیمارستان‌های غزه توسط جت‌های اسرائیلی بمباران می‌شوند، پاسخ سکوت یا ابهام است: “حماس از آن به‌عنوان پایگاه استفاده کرد.” وقتی موشکی ایرانی به نزدیکی بیمارستانی اسرائیلی آسیب می‌رساند، فوراً به‌عنوان جنایت جنگی برچسب می‌خورد. این استدلال حقوقی نیست—بلکه روابط عمومی است که به‌عنوان عدالت مبدل شده است.

اسرائیل حقوق بین‌الملل را به‌صورت گزینشی انتخاب می‌کند. به حق دفاع از خود تحت ماده ۵۱ منشور سازمان ملل استناد می‌کند، اما قطعنامه‌های الزام‌آور شورای امنیت سازمان ملل و احکام دیوان بین‌المللی دادگستری را رد می‌کند. این کشور فراتر از قانون عمل می‌کند، زیرا متحد اصلی‌اش، ایالات متحده، مصونیت را در بالاترین سطوح تضمین می‌کند.

این رفتار یک دموکراسی مبتنی بر هنجارها نیست—بلکه رفتار یک بازیگر سرکش است که توسط قدرت محافظت می‌شود.

مناخم بگین: تروریست به نخست‌وزیر تبدیل شد

شاید بارزترین تناقض در روایت اسرائیل درباره “مبارزه با تروریسم” در زندگی مناخم بگین، بنیان‌گذار حزب راست‌گرای لیکود و ششمین نخست‌وزیر اسرائیل نهفته باشد. پیش از صعود سیاسی‌اش، بگین فرمانده ایرگون، یک گروه شبه‌نظامی صهیونیستی بود که مسئول مجموعه‌ای از حملات تروریستی غیرقابل‌انکار بود:

و با این حال، بگین بعداً وارد کنست اسرائیل شد، حزب لیکود را تأسیس کرد و نخست‌وزیر شد. امروز، نام او بزرگراه‌ها و مؤسسات دانشگاهی در اسرائیل را زینت می‌دهد.

این را با نحوه برخورد با فلسطینی‌ها مقایسه کنید. هرگونه مقاومت مسلحانه علیه اشغال نظامی، حتی اگر علیه سربازان یا شهرک‌نشینان غیرقانونی باشد، فوراً تروریسم نامیده می‌شود. اعمالی که به تأسیس اسرائیل کمک کردند، تجلیل می‌شوند؛ اعمال مشابه از سوی ستمدیدگان شیطان‌سازی می‌شوند.

این ریاکاری تصادفی نیست—بلکه بنیادی است.

“جنگی” که جنگ نیست

اسرائیل کمپین‌های خود در غزه را به‌عنوان اقدامات جنگی معرفی می‌کند. با این حال، از به رسمیت شناختن فلسطین به‌عنوان یک دولت و حماس به‌عنوان یک نیروی رزمی مشروع خودداری می‌کند. این ابهام عمدی به اسرائیل اجازه می‌دهد تا از تعهدات حقوقی در هر دو جهت فرار کند: قوانین جنگ را برای توجیه بمباران‌ها به کار می‌برد، اما وضعیت اسیر جنگی (POW) را برای رزمندگان اسیر شده رد می‌کند. اسیران اسرائیلی بدون توجه به وضعیت نظامی‌شان “گروگان” نامیده می‌شوند، در حالی که به فلسطینی‌ها هم حقوق قانونی و هم کرامت انسانی انکار می‌شود.

این صرفاً یک تناقض نیست—بلکه سیستمی از جنگ نامتقارن است که از طریق دستکاری حقوقی مشروعیت یافته است.

تسلیح‌سازی بومی‌بودن

ایدئولوژی صهیونیستی ادعای ارتباطی ۳,۰۰۰ ساله با سرزمین اسرائیل دارد، اغلب با اشتباه گرفتن میراث معنوی با حاکمیت سیاسی. با این حال، اکثر یهودیان اسرائیلی امروز فرزندان مهاجران اروپایی هستند که بسیاری از آنها در قرن بیستم وارد شدند. در همین حال، فلسطینی‌ها—مسلمان، مسیحی و یهودی—قبل از ناکبا در سال ۱۹۴۸ به‌طور مداوم نسل‌ها در این سرزمین زندگی کرده بودند.

در سال ۱۹۱۷، بیش از ۹۵ درصد جمعیت فلسطین عرب‌زبان بودند. عبری یک زبان مذهبی بود، نه زبانی گفتاری. ادعای بومی‌بودن صهیونیستی اغلب نه برای اشتراک زمین، بلکه برای محو کامل حضور فلسطینی عمل می‌کند.

بومی‌بودن واقعی ابزاری برای جابجایی نیست—بلکه دعوتی به همزیستی است. با این حال، صهیونیسم از زبان بازگشت برای توجیه گسترش مداوم استعماری استفاده کرده است.

نتیجه‌گیری: پروژه‌ای ساخته‌شده بر وارونگی

صهیونیسم، همان‌طور که توسط دولت اسرائیل اجرا می‌شود، هر هنجار اخلاقی و حقوقی را که ادعا می‌کند از آن حمایت می‌کند، وارونه می‌سازد. جهانی را می‌طلبد که در آن:

پذیرفتن این وارونگی‌ها به معنای پذیرش واقعیتی است که در آن حقیقت هر آن چیزی است که قدرت می‌گوید. اما میلیون‌ها نفر—فلسطینی‌ها، یهودیان ضد صهیونیست و متحدان اصولی—از مشارکت در این مضحکه امتناع می‌کنند. آنها خواستار اجرای برابر قانون هستند. اینکه دموکراسی به معنای برابری باشد. اینکه تاریخ گرامی داشته شود، نه مورد سوءاستفاده قرار گیرد.

ایستادن در برابر صهیونیسم به معنای ایستادن در برابر یهودیان نیست. بلکه ایستادن با یهودیانی مانند اینشتین است که در خشونت آن آینده‌ای از جنگ‌های بی‌پایان دیدند. این خواستار جهانی است که در آن عدالت برای هیچ دولتی، صرف‌نظر از اینکه چقدر ادعای تقدس می‌کند، تعلیق نشود.

صهیونیسم تعلیق عقل را طلب کرده است. زمان پایان دادن به این مضحکه فرا رسیده است.

Impressions: 59