https://ninkilim.com/articles/asymmetry_of_the_soul/fa.html
Home | Articles | Postings | Weather | Top | Trending | Status
Login
Arabic: HTML, MD, MP3, PDF, TXT, Czech: HTML, MD, MP3, PDF, TXT, Danish: HTML, MD, MP3, PDF, TXT, German: HTML, MD, MP3, PDF, TXT, English: HTML, MD, MP3, PDF, TXT, Spanish: HTML, MD, MP3, PDF, TXT, Persian: HTML, MD, PDF, TXT, Finnish: HTML, MD, MP3, PDF, TXT, French: HTML, MD, MP3, PDF, TXT, Hebrew: HTML, MD, PDF, TXT, Hindi: HTML, MD, MP3, PDF, TXT, Indonesian: HTML, MD, PDF, TXT, Icelandic: HTML, MD, MP3, PDF, TXT, Italian: HTML, MD, MP3, PDF, TXT, Japanese: HTML, MD, MP3, PDF, TXT, Dutch: HTML, MD, MP3, PDF, TXT, Polish: HTML, MD, MP3, PDF, TXT, Portuguese: HTML, MD, MP3, PDF, TXT, Russian: HTML, MD, MP3, PDF, TXT, Swedish: HTML, MD, MP3, PDF, TXT, Thai: HTML, MD, PDF, TXT, Turkish: HTML, MD, MP3, PDF, TXT, Urdu: HTML, MD, PDF, TXT, Chinese: HTML, MD, MP3, PDF, TXT,

عدم تقارن روح

طی قرن‌ها و قاره‌ها، انسان‌ها از خاطراتی، رویاها یا رؤیاهایی گزارش داده‌اند که به نظر می‌رسد متعلق به زندگی‌های دیگر است. کودکان از روستاهایی یاد می‌کنند که هرگز ندیده‌اند؛ بزرگسالان از نبردهایی که در زمان‌های دور رخ داده‌اند رویا می‌بینند؛ روح‌ها با نمادهایی سخن می‌گویند که از بدن‌های کنونی‌شان قدیمی‌ترند. علم و روان‌شناسی اغلب این‌ها را به‌عنوان تخیلات، توهمات یا ترکیب‌های مجدد ناخودآگاه توضیح می‌دهند. با این حال، جهانی بودن این پدیده در فرهنگ‌ها و دوران‌های مختلف چیزی عمیق‌تر را نشان می‌دهد: این پدیده واقعی است، حتی اگر تفسیرها متفاوت باشد.

فیزیک، به‌طور شگفت‌انگیزی، استعاره‌هایی ارائه می‌دهد که می‌تواند به ما در تأمل در این راز کمک کند. این استعاره‌ها به معنای واقعی کلمه نیستند، بلکه به‌عنوان تصاویری هستند - پل‌هایی بین زبان علم و اشتیاق روح.

فیزیک عدم تقارن

در مکانیک کوانتومی، خلأ خالی نیست. این فضا پر از نوسانات است: ذرات و پادذرات ظاهر می‌شوند، لحظه‌ای وجود دارند و سپس ناپدید می‌شوند. تعادل کامل تضمین می‌کند که هیچ‌چیز پایدار نماند. اما در جهان اولیه، عدم تقارن جزئی وجود داشت: مقدار کمی ماده بیش از پادماده. این عدم تعادل مانع از نابودی کامل شد و به کهکشان‌ها، ستارگان و در نهایت حیات اجازه‌ی ظهور داد.

خود وجود ثابت می‌کند که تقارن هرگز مطلق نیست - و عدم تقارن پایداری را ایجاد می‌کند.

روح به‌عنوان برانگیختگی کوانتومی

شاید روح شبیه یک برانگیختگی کوانتومی در میدان هستی باشد. بیشتر روح‌ها برمی‌خیزند، زمان تخصیص‌یافته‌شان را زندگی می‌کنند و به آرامی به خط پایه الهی بازمی‌گردند. قرآن این را تأیید می‌کند:

«إنّا لله وإنّا إليه راجعون» (قرآن 2:156)

اما گاهی اوقات، رنج، شهادت یا عشق عظیم، عدم تعادل‌هایی چنان عمیق ایجاد می‌کند که انحلال به تأخیر می‌افتد. مانند خود ماده، روح پایدار می‌ماند.

قرآن به این راز اشاره دارد:

«به کسانی که در راه خدا کشته شده‌اند نگویید مرده‌اند. خیر، آن‌ها زنده‌اند، ولی شما درک نمی‌کنید.» (قرآن 2:154)

به نظر می‌رسد برخی روح‌ها در حالتی خاص باقی می‌مانند - نه منحل شده، نه غایب، بلکه در پایداری فراتر از درک عادی حفظ شده‌اند.

مواجهه بین‌فرهنگی

سنت‌های مختلف این پژواک‌های پایدار را به شیوه‌های متفاوتی توضیح داده‌اند:

پدیده یکی است: تفسیرها بسیارند.

هادرونیزه شدن روح

قدرتمندترین استعاره از نیروی قوی می‌آید.

پروتون یا نوترون ذره‌ای ساده نیست، بلکه حالتی متصل از کوارک‌ها و گلوئون‌ها است - یک هادرون. وقتی فیزیک‌دانان سعی می‌کنند هادرونی را تقسیم کنند، نیروی قوی مقاومت می‌کند. برخلاف دیگر نیروها، با افزایش فاصله ضعیف نمی‌شود. هرچه کوارک‌ها بیشتر از هم جدا شوند، پیوند قوی‌تر می‌شود. در نهایت، انرژی صرف‌شده ذره را نابود نمی‌کند، بلکه آبشاری از ذرات جدید تولید می‌کند.

به‌جای نابودی، تلاش برای شکستن یک هادرون وجود بیشتری تولید می‌کند.

با روح نیز همین‌طور است. تروما، جنایات یا رنج غیرقابل‌تحمل آن را محو نمی‌کند. در عوض، روح به تجلی‌های جدید، باززایی‌ها، پژواک‌ها تقسیم می‌شود - حضور خود را چند برابر می‌کند تا تعادل بازگردد.

این نقص نیست، بلکه مکانیسم شفابخش طبیعت است. همان‌طور که فیزیک تضمین می‌کند که کوارک‌ها نمی‌توانند به نیستی جدا شوند، وجود تضمین می‌کند که ارواح زخمی‌شده توسط عدم تقارن محو نمی‌شوند، بلکه تا زمانی که عدم تعادلشان شفا یابد، دوباره بیان می‌شوند.

همه مسیرها به هم می‌رسند

الهی نام‌های بسیاری دارد. تنها در قرآن نود و نه نام وجود دارد - الرحمن (بخشنده کل)، الحق (واقعیت)، النور (نور). سنت‌های دیگر از برهمن، تائو، روح بزرگ، عین سوف یا به‌سادگی «مقدس» سخن می‌گویند. هر یک به همان منبع اشاره دارد.

اثر انگشت این منبع همه‌جا قابل‌مشاهده است:

علم الگوهای طبیعت را کشف می‌کند؛ معنویت معنای آن‌ها را آشکار می‌کند. با هم، آن‌ها نشان می‌دهند که آنچه به نظر تقسیم‌شده می‌آید، در عمق یکی است.

نتیجه‌گیری

جهان وجود دارد زیرا نابودی کامل نبود. ماده از طریق عدم تقارن پایدار ماند. روح نیز هنگامی که عشق، ایثار یا رنج، عدم تعادل‌هایی بیش از حد بزرگ برای حل شدن در یک زندگی ایجاد می‌کند، پایدار می‌ماند.

در چنین مواردی، نابودی جای خود را به تکثیر می‌دهد؛ تروما به تحول تبدیل می‌شود؛ پایداری به دستورالعملی تبدیل می‌شود که هستی خود را شفا می‌دهد.

همان‌طور که تقسیم یک هادرون به جای خالی بودن، طوفانی از ذرات جدید تولید می‌کند، تقسیم روح از طریق رنج، به جای نیستی، تجلی‌های چندگانه تولید می‌کند. این‌گونه است که وجود خود را متعادل می‌کند: از طریق پایداری، از طریق باززایی، از طریق رحمت.

در نهایت، همه‌چیز به خط پایه بازمی‌گردد - به خدا، به واحد، به منبع هستی. اما تا آن زمان، روح ممکن است بارها و بارها برخیزد، نه به‌عنوان مجازات، بلکه به‌عنوان شفا - عدم تقارن جهان که در تار و پود زندگی‌های ما نوشته شده است.

مراجع

اسلام و تصوف

مسیحیت و یهودیت

هندوئیسم

بودیسم

سنت‌های بومی

ویکا و پاگانیسم

فیزیک و کیهان‌شناسی

Impressions: 59